این شماره آیه 9 سوره اسراء

مقدمه:
به مناسبت ماه نزول قرآن، آیه یا آیاتی از قرآن از تفسیر شعاعی از قرآن انتخاب شده که در سی شماره تقدیم حضور می شود. امید است؛ مفید واقع شود.

9 إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا،
این قرآن، به راهی که استوارترین راه‏هاست، هدایت می‏کند و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام می‏دهند، بشارت می‏دهد که برای آن ها پاداش بزرگی است.

   در آیات پیشین، به ترتیب بعد از آیه مربوط به معراج پیامبر و تعلیم ویژه او؛ به ذکر وقایعی از بنی اسرائیل پرداخت؛ سپس در آیه مورد بحث از کتاب قیم قرآن نام برد. به این ترتیب مى‏توان نتیجه گرفت که اولا، تکریم قرآن کریم به حقیقت هدایتگری آن است ثانیا، قرآن کریم ماهیتی الهی دارد که پیامبر نیز تنها با وحی از مضمون و چیستی آن آگاه مى‏شود ثالثا، این کتاب مکرم آخرین شریعت از مجموعه شرایع دین ابراهیمی (اسلام) است ، چنانچه کتاب هدایت موسی (تورات) نیز به تعبیری شریعت مکتوب اولین منادی آن دین حنیف بود.

   آیاتی که از ابتدای سوره تا انتهای همین آیه ،مورد بررسی اجمالی قرار گرفت؛ در خصوص سه شریعت و سه پیامبر اولوالعزم و بزرگ الهی (موسی، نوح، و محمد) بود. پیامبرانی که از صبر والا و مثال زدنی بر خوردار بودند و مانند حضرت یونس (صاحب الحوت یا ذالنون) مردم را ترک نکردند؛ شریعت های اصلی بعد از نوح متعلق به موسی و محمد (ص) است، که به باور ما یکی منسوخ و دیگری ناسخ است وکتاب باقی، همان قرآن بدون اعوجاج و بدور از تحریف است.

  جمله «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» را به دو گونه ترجمه کرده اند: نخست، این قرآن به پایدارترین شیوه هدایت مى‏کند (برتری نسبت به شرایع دیگر) دوم، این قرآن استوار ترین ملت ها و امت ها را هدایت مى‏کند (ملت را قائم تر و پویاتر اداره مى‏کند )، لذا فرمود «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ»(روم 43) این بدان است که این دین موافق فطرت و تامین کننده هدایت مردمان آخرالزمان مى‏باشد. آنان را قائم بر اصلاح حال برای پیگیری معاش و تامین معاد مى‏نماید. به هر حال، چه توصیف صراط قرآنی را و چه قابلیت قرآن را برای هدایت های بزرگ در عصر بلوغ عقلی بشر، منظور نظر قرار دهیم منافاتی برای اجتماع آنان در شرایط خاتمیت وجود ندارد. دراین آیه به نحوی خداوند خود را متعهد به بندگان صالح قلمداد مى‏کند و جزای بزرگ نیکویی را برای آنان مقدر مى‏نماید«أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا». نظیرچنین وعده ای در آیات دیگر تصریح شده است «ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُواْ كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ»(یونس103) همان گونه که عقاب قطعی بندگان گناهکار در آیه بعد بدان اشاره رفته است.

    قرآن به عنوان معجزه باقیه محمدیه، یگانه سند مورد استناد در بین مسلمانان است، که از شبهه اعوجاج، انحراف و تحریف به دور است و حجت آن فوق حجت های عقلی یا نقلی دیگر است. آیه فوق، با تلویح و آیات دیگر مانند آیه«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»(حجر۹) با تصریح هر گونه تحریف را در قرآن مردود مى‏دانند. البته ممکن است در وادی عمل، هر یک از قرائت های معطوف به دین به تناسب فاصله های کمتر یا بیشتری با متن قرآن داشته باشند؛ اما قابلیت هدایت قرآن برای هدایت جویان، باقی و ماندگار است.
   قرآن برای مومن به آن، بشارت است و نیز برای او منشاء ایمان و عمل صالح است. ولی برای تبعیت کنندگان از شیطان و نفس اماره بالسوء، برای اهل نفاق و شرک و کفر انذار است و نسبت به فاصله ای که مى‏گیرند، البته ضلالت و گمراهی افزون تر است؛ چنانچه فرمود:«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا»(اسراء 82). قرآن از آن جهت برای عده ای گمراهی افزونتر را ثبت مى‏کند که اولا، این کتاب حجت رابر آنان تمام کرده و به آن ها از پیش آگاهی و انذار مى‏دهدثانیا،قرآن معیار و میزان افکار و اعمال است. ظالم به قرآن یا در ستیز با حق است و راه هدایت دیگران را مسدود مى‏سازد و از این جهت راه او خسارت باراست و یا اگر مفهوم ظلم را عام بگیریم در آن صورت البته ظالم حداقل به مخالفت با امر الهی مستتر در قرآن کریم که انجام تکالیف در بعد فردی و اجرای عدل و احسان در بعد اجتماعی است، بر خاسته است وگمراه و مستحق عقوبت است.

در صورتی هدایت قرآن درنزد مدعیان جاری و ساری است، که به خلق و پیدایش عمل صالح منتهی شود. که اگر چنین نشد، هدایت قرآن در آن جا وجود ندارد هر چند ظاهر قرآن و تکریم و تلاوت آن وجود داشته باشد! عینیت اعمال صالحه، شاخص حضور هدایت قرآنی و شاخص حضور ایمان واقعی در دل مومن یا مومنین است.

  «أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا»، برای مومن اهل عمل صالح؛ اجر بزرگی فراهم آمده است. به نظر مى‏رسد به گواهی برخی از آیات قرآن کریم مفهوم “اجر کبیر” جزاء برابر برای عمل نیست، بلکه مازاد بر آن نیز از سر رحمت واسعه الهی مد نظر باشد؛ چنانچه فرمود:«فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزيدُهُم مِّن فَضْلِهِ»(نساء173).

سید حسن الحسینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *