شماره دوم
روز دوم ماه مبارک رمضان

این شماره سوره لیل

مقدمه:
به مناسبت ماه نزول قرآن، آیه یا آیاتی از قرآن از تفسیر شعاعی از قرآن انتخاب شده که در سی شماره تقدیم حضور می شود. امید است؛ مفید واقع شود.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

1 – وَالضُّحَى
سوگند به روز روشن
سوگند به روشنايى روز یا هنگامه ظهر

‏2 – وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى
و سوگند به شب چون بيارمد
و سوگند به شب و هنگامه آرامش آن. برخی موضوعات مورد سوگند، روز و شب را به حالات اتصال وحی و قطع وحی مربوط دانسته اند.

3 – مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى
كه پروردگارت با تو بدرود نكرده و بى‏مهر نشده است.‏
ای رسول ما! خدای تو هیچ گاه تو را ترک نگفته و بر تو خشم ننموده است. آیه مملو از رحمت پروردگار برای تسلی خاطر پیامبر (ص) است.

4 – وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى
و بى‏شك جهان واپسين براى تو بهتر از نخستين است‏
اوج توجه آن که فرمود: محمد! بی تردید آخرت برای تو بهتر از دنیاست. برای نمونه، در این خصوص به مقام پسندیده پیامبر اشاره و فرمود: وَ مِن‌َ اللَّيل‌ِ فَتَهَجَّد بِه‌ِ نافِلَةً لَك‌َ عَسي‌ أَن‌ يَبعَثَك‌َ رَبُّك‌َ مَقاماً مَحمُوداً (اسراء 79). در آیات بعد نیز همین مطالب بازگو شده است.

برتری و ارجحیت آخرت برای پیامبر و اولیاء الله را می توان در گزاره های ذیل خلاصه نمود:
1 – نجات از رنج دنیا
2 – دستیابی به نعمت های بهشتی
3 – سکونت در مقام قرب و رضایت پروردگار
4 – برخورداری از مقام شاهد بودن
5 – برخورداری از مقام محمود و شفاعت

5 – وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى
و پروردگارت به زودى به تو [مقام شفاعت‏] مى‏بخشد و خشنود مى‏شوى‏
و به زودی پروردگارت بخششی به تو خواهد کرد تا خشنود شوی. در دنیا نصرت و در آخرت مقام شفاعت به تو می بخشد. این بالاترین اکرام و احترام پروردگار نسبت به بنده خاصّ خویش است.

6 – أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى
آيا يتيمت نيافت كه سر و سامانت داد
نمونه توجه پروردگار به پیامبر خود، آن که تا کنون نیز مورد توجه بوده است. از این آیه تا چند آیه بعد به این مهم می پردازد. پیامبر قبل از تولد، پدرش عبداللّه را از دست داد، همچنین در كودكى مادرش فوت کرد و در هشت سالگی جدش عبدالمطلب از دنيا رفت. از این رو، فرمود: آيا تو را يتيم نيافت و سپس پناه داد؟

7 – وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى
و تو را سرگشته يافت و رهنمايى كرد.
ضلالت و هدایت در آیه، ضلالت و هدایت ثانوی است. او نخست نه گمراه بوده و نه هادی به کتابی! لذا فرمود: ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، پيامبر شما گمراه نبوده است (نجم 2). چنانچه بیان داشت: ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ، اگر لطف ما نبود تو خبرى از كتاب و ايمان نداشتى (شوری 52) و در جای دیگر فرمود: أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ، تو قبل از نزول قرآن از بى‌خبران بودى (يوسف 3 ).

مفاهیم ضلالت و هدایت در آیه، دو کاربرد معنایی دارند که هر دو در مورد پیامبر (ص) مصداق دارند:

1 – او تو را از نظر زندگی فردی در بیابان مکه ره گم کرده و حیران یافت و تو را راهنمایی کرد؛
2 – او تو را ناآگاه از کتاب یافت و با وحی و قرآن تو را آگاه نمود.

8 – وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى
و تو را تنگدست‏ يافت و بى ‏نياز گردانيد
در ادامه تبیین وضع پیشین متحول شده پیامبر (ص) فرمود: او تو را فقير يافت و بي نياز نمود. این فقر نیز در دو معنای ظاهری و معنوی به هم پیوسته قابل تعبیر است:

1 – رفع نیازهای مادی و معیشتی پیامبر با وصلت با خدیجه کبری و به برکت مرجعیت اجتماعی و غنائم و بالاتر از همه با قناعت او به نوعی از بی نیازی اقتصادی رسیده بود.
2 – او فقیر الی الله بود و بی نیاز از خلق خدا، لذا اولا، فقیر الی الله اتصال به غنی پیدا کرد ثانیا، منبعی برای فیض بخشی به دیگران و استغفار خواهی و شفاعت جویی برای آنان بود.

9 – فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ
پس با يتيم تندى مكن‏

پس از یادآوری وضعیت پیشین پیامبر، پروردگار برای شکر و سپاس او سه توصیه کاملا مرتبط می فرماید:

1 – هرگز یتیم را از خود مران، تحقیر نکن و میازار. در این فراز اطعام، احترام و هدایت همه وجود دارد. و بیش و پیش از همه البته همان اطعام و احترام. قرآن کریم روایتگر توجه و لطف بسیار خداوند به یتیم و توصیه به اوست؛

10- وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ
و بر خواهنده بانگ مزن [و او را مران‏]
2 – پیامبر! هرگز فقیرِ تهیدست حاجت خواه را با درشتی و بانگ زدن از خود مران؛

11 – وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ
و اما درباره نعمت پروردگارت [با سپاس‏] سخن بگوى‏
3 – پیامبر! نعمت های پروردگارت را بازگو کن. که این سپاس از پروردگار بی بدیل و صاحب نعمت، نشانه چند بعدی ادبی است که :

اولا، وظیفه انسانی و مومنانه برای هر فردی از مومنین است
ثانیا، نشانه راضی بودن از پروردگار است؛
ثالثا، از اوصاف زشتی مانند؛ غرور و کبر و نخوت جلوگیری می کند.

سید حسن الحسینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *