روز پنجم ماه مبارک رمضان
این شماره سوره الملک آیات 6 – 9
مقدمه:
به مناسبت ماه نزول قرآن، آیه یا آیاتی از قرآن از تفسیر شعاعی از قرآن انتخاب شده که در سی شماره تقدیم حضور می شود. امید است؛ مفید واقع شود.
توضیح: « کفر » عدم ایمان نیست ، کفر توام با تشخیص حق و توام با عدم قبول آن و در مواردی توام با عناد و مخالفت یا ستیز با حق است. از این رو هر غیر مومن، الزاما کافر یا مشرک نیست. از این رو، مردم سه گروه مومن، کافر و منافق نیستند بلکه از این منظر چهار دسته هستند:
«مومن»؛
«غیر مومن و غیر کافر» همان بی طرف در کفر و ایمان که اکثری مردم در این گروه اند؛
«کافر »؛
«مشرک».
.آیات ذیل در مورد وضع آخرتی گروه کافر است.
6 – وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ
و كسانى كه به پروردگارشان انكار آوردند، عذاب آتش جهنم خواهند داشت و چه بد سرانجامى است.
در ادامه آیات پیشین از آنجا که انذار و ابشار هدایت محور آمیخته با نشانه های قدرت الهی است، آیه به فرجام و کیفر ایشان اشاره دارد.
از طرفی «کفر» بی اعتقادی نیست، بلکه در مواردی پوشاندن حقیقت بعد از تبیین آن و ستیز اعتقادی است. «عقوبت»، بار بر ظلم است و اگر کفر را موجب عقوبت دانست، برای ظلم مستتر در برخی از اشکال آن است. عناد کافر، همانند فسق و گناه مومن، اگر متصف به وصف ظلم بشود؛ یا حتی ایمان متصف به ظلم بشود؛ آنگاه البته زمینه عقوبت فراهم خواهد بود. که سرانجامِ نیکی نیست و از شأن انسانی انسان به دور است. مجمع البیان می گوید: “نكوهش به طور مستقيم به فاعل مى خورد و روشن است كه حكمت و فلسفه كيفر عادلانه و انسانى براى كارهاى ناروا و ظالمانه، همان هشدار است كه خردمندان و خردوزران را قانون شكنى و بيداد مانع مى گردد”.
7 – إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ
چون در آنجا افكنده شوند، از آن خروشى مى شنوند در حالى كه مى جوشد.
هنگامه به دوزخ افكنده شدن، حق ناپذيران ستم پیشه به آن آتش سوزان و شعله ور، صداى هراس انگيز و تكان دهنده اى بسان صداى جوشش و غليان مایع مذاب را مى شنوند كه اين صدا بر ترس و هراس آنان مى افزايد.
8 – تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ
نزديك است كه از خشم شكافته شود هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند نگاهبانان آن از ايشان پرسند مگر شما را هشدار دهنده اى نيامد!
آن خروش هراس انگيز به گونه اى است كه نزديك است از شدت خشم و غضب بر ستمكاران و حق ستيزان پاره پاره و متلاشى گردد و اين نشانگر خشم خدا بر آنان و نیز پاره پاره شدن موجود غضب شده از شدت عذاب است. این عذاب فوج فوج انسان هائی که بدان وارد می کنند را در بر می گیرد. در این هنگام خزنه جهنم یا همان نگهبانان آتش دوزخ از روى سرزنش و نكوهش از آنان مى پرسند كه: آيا پيام آور و هشداردهنده اى براى شما نيامد؟! چرا با خود چنین کردید: أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ؟
9 – قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ
گويند چرا هشدار دهنده اى به سوى ما آمد و[لى] تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى فرو نفرستاده است، شما جز در گمراهى بزرگ نيستيد.
آری، بيم دهندگانی مانند عقل و نیز پیامبرانی آمدند، امّا ما پيام ها و هشدارهاى او را دروغ انگاشتيم و نپذيرفتيم: فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ. در پاسخ به پیام ها و هشدارها گفتيم: خدا هرگز پيام و برنامه اى از آسمان فرو نفرستاده و به كسى وحى نکرده است، لذا هشدار شما پايه و اساسى ندارد: إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ! به ایشان می گفتیم، شما از مرز راستى و درستى عبور كرده و تنها در گمراهى بزرگى هستيد.
همان گونه که پذیرش بی دلیل ناپسند است، چشم فرو بستن بر واقعیات، استدلال ها و حقایق هم ناپسند است چنانچه رد و انکار بی دلیل نیز ناپسند است. همچنین متهم کردن بی دلیل راه یافته نیز خطا و گناه است.
10 – وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ
و گويند اگر شنيده [و پذيرفته] بوديم يا تعقل كرده بوديم در [ميان] دوزخيان نبوديم
اگر ما در زندگى گوش شنوا داشتيم و پيام پيامبران را مى شنيديم و اگر در زندگى خردورز بوديم و به دور از تعصب و ديگر آفت هاى بيدارى و هشيارى و هدايت، خرد خود را به كار مى گرفتيم، اينك هرگز از دوزخيان بیچاره و نگون بخت نبوديم. مقصود از بکار گیری سمع و عقل، پذیرش واقعیت پیامبران و اطاعت از آنان است.
محاکمه الهی به سبب تقابل انسان، با تشخیص و عقل انسان است. پیامبران در اعصاری بوده و یا نبوده اند! بُن مایه و ا صل هدایت انسان؛ از درون، فردی و با عقل است. بنا به نقل ، امام صادق (ع) فرمود: لاَ تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ اَلرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْءٌ اِعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اِسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَ لَكِنِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ، طول دادن ركوع و سجود عبد ننگريد، زيرا به آن عادت کرده و اگر ترك كند، وحشت او را در می یابد، ولى به راستى گفتار و اداء امانتش بنگريد. همچنین «انس بن مالك» آورده است كه: گروهى در حضور پيامبر از مردى به خوبى ياد كردند و او را به شايسته كردارى وصف نمودند، امّا آن حضرت به جاى پرسش از كارهاى شايسته او، فرمود: خرد آن بنده خدا چگونه است؟ كيف عقل الرّجل؟ آنان گفتند: اى پيامبر خدا! ما از عبادت و تلاش او در انجام كارهاى شايسته سخن مى گوييم، امّا شما از عقل و خرد او مى پرسيد! چرا؟ قالوا: يا رسول اللّه! نخبرك عن اجتهاده فى العبادة و اصناف الخير و تسألنا عن عقله؟ آن حضرت فرمود: انّ الاحمق يصيب بحمقه اعظم من فجور الفاجر. رنج و مصيبتى كه به دليل سبك مغزى و كم خردى حكومت ها و تاريك انديشى جامعه ها دامان گير آنان مى گردد، بسيار بدتر و سهمگين تر از فسق و فجور بدكاران و گناهكاران است و آنان را به رنج و انحطاط مى كشد! آن گاه افزود: و انّما يرتفع العباد غداً فى الدرجات و ينالون الزلفى من ربهم على قدر عقولهم. و بر اين اساس است كه خداى فرزانه در روز رستاخيز مقام بندگان خود را بر اساس چگونگى خردمندى و خردورزى آنان اوج مى بخشد و آنان با اين ملاك و معيار به مقام قُرب نايل مى آيند، نه بر اساس انجام نماز و يا گرفتن روزه يا انفاق و ديگر كارها.
سید حسن الحسینی