همواره تفاوت در ذات خلقت همه موجودات از جمله در نوع انسان، از طرف سنت و جعل الهی وجود دارد. پذیرش این واقعیت رعایت حقوق اجزاء را الزامی می‌سازد. به ویژه در دنیای به شدت متکثر امروز، ایجاد هرگونه محدودیت ناروا و نابردباری مدیریت ناپسند و نوعی از ظلم است. بر این مبنا، قراردادهای اجتماعی، قوانین اساسی کشورها، مقررات و رویه‌های حقوقی و استقرار عدالت خانه‌ها؛ بر مبنای امواج قدرتمند برابری‌طلبی و آزادی‌خواهی و بر مبنای فرهنگ مشترک نسبتا بشری به وجود آمده است.

تعارضات و اختلافات در همه سطوح از جمله در بین اجزای تشکیل‌دهنده یک خانواده، یک سازمان اجتماعی، جوامع محلی و ملی و جامعه بزرگ فراملی وجود داشته و خواهد داشت. نادیده گرفتن یا کنار زدن تعارضات، تفاوت‌ها و اختلافات حتما بجز از راه سرکوب و بکارگیری قدرت قهریه امکان‌پذیر نیست. چنین رویکردی می‌تواند جامعه را از استعدادهای متنوع خود محروم نموده و به زیان جامعه انسانی تمام شود. اوج‌گیری اختلافات نیز کار را به آنارشیسم و هرج و مرج و یا منازعه‌ها و جنگ‌های بی‌پایان انسانی می‌کشاند. در این وضعیت انسان‌ها قربانی تفاوت‌ها و اختلافات خود می‌شوند. چنین رویکردی نیز به زیان جامعه انسانی است. از این رو، به صفر رساندن و یا در اوج بودن تعارضات هر دو برای جامعه انسانی و سازمان‌های اجتماعی زیانبار است. موضوعاتی که هیچ یک با توسعه و الزامات زمینه‌ای برای رشد فضیلت‌ها و کمال انسانی سازگار نیستند. ایجاد تعادلی در بین تفاوت‌ها و گوناگونی‌ها، هم زیباست و هم مبنایی برای ایجاد انگیزه‌های برتر برای کار و تلاش بیشتر.

یافتن وضعیت تعادل، جامعه را از نعمت اختلاف و زیان کشمکش‌های ‌معنا رهایی می‌بخشد. این رویکرد به یقین، می‌تواند مبنای رشد و توسعه قرار گرفته و نوعی از زیبایی و آرامش را به جامعه انسانی تقدیم نماید.

از این نگره، پدیده رژیم‌های مستبد و ایدئولوژیک، همچنین پدیده آنارشیسم در سپهر سیاسی کشورها و پدیده جنگ در روابط بین الملل محصول فاصله‌ها و فقدان مدیریت موفق اختلافات است.

مدیریت اختلافات در عصر صدر اسلام بر مبانی و روش‌های ذیل استوار بود:

– پذیرش واقعیت اختلاف

– محوریت اخلاقیات در رفتار پیامبر

– ترویج مدارا در بین مردم

– انعقاد قراردادهای اجتماعی

– مذاکره و انعقاد پیمان‌نامه‌ها با قبائل و برخی از دشمنان

– گفتگو‌های مشورتی در تصمیم‌گیری‌ها

– گفتگوهای انتقادی و شنوایی داشتن از مردم

– داوری‌های عدالت محور و منصفانه

– محترم داشتن نظم عرفی جامعه

– قناعت‌پیشگی و فروگذاردن توقعات و مطامع فردی از قدرت (عدم پیوند قدرت فرهنگی با قدرت سیاسی – اقتصادی برای بهره‌مندی‌های فردی)

– راهنمایی‌های الهی در خصوص حل مشکلات

– حفظ اعتماد مردم به خود

– بخشش و گذشت

– نجات مردم از جهل و خرافه و مشقت‌های زندگی پست (یاری معنوی به مردم)

– ایجاد توسعه و بهبود فرهنگی – اقتصادی در زندگی مردم و سروری برای پیروان خود

– پیامبر بر منهج دینی فراتر از مذهب سیر می‌کرد

– پیامبر به حرمت و آزادی انسان احترام می‌گذاشت و اجبار و تحمیل در دعوت او وجود نداشت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *