بسم الله الرحمن الرحیم
علمای عظام و معزز حوزه علمیه قم
اعضای محترم شورای تشخیص مصلحت نظام
اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری
دبیران کل گرامی احزاب
در مورخ 25/ 4/1403 در شب تاسوعای حسینی، جناب اقای عالی در بیت رهبری خواسته یا ناخواسته بحث مهمی را گشودند و بیان داشتند: در طول تاریخ اسلام هرگز حکومت ولایی در شیعه نبوده و حتی حکومت امیر مومنان علی (ع) هم حکومت ولایی نبوده بلکه مردم ایشان را به عنوان خلیفه چهارم میشناختند به جز چند نفر انگشتشمار!
اعتراف این سخنران مذهبی، در شب تاسوعا و در بیت متعلق به رهبری، به وجود نداشتن حکومت ولایی در طول تاریخ شیعه، حتی ولایی نبودن حکومت علی (ع)، به جز آنچه با جمهوری اسلامي شکل گرفت؛ اعجاب بر انگیز و سخنی نو بود. به نظر من از فرمایشات ایشان سه پیام قابل استخراج است:
۱ – تقدیس جمهوری اسلامی و برتر دانستن آن از حکومت علی (ع) و بر مسند بلند نشاندن و تمجید غلو آمیز شئونات حاکم آن، در عین ناصواببودن، نوعی از واقعگرایی تاریخی در روی دیگر آن نهفته است که میتوان آن را مهم و مغتنم دانست.
۲ – سخن ایشان حاکی از آن است که حکومت ولایی منحصر به فردِ جمهوری اسلامي، بر آمده از معرفت دینی اسلام سیاسی معاصر است. اگر چنین است من نمیگویم تنها با یک بدعت روبرو هستیم، بلکه می.گویم؛ لازمه پذیرش این سخن واقعیت ساختاری برای نظام اسلامی است که با قانون اساسی موجود به عنوان میثاق ملی سازگاری ندارد. اگر چنین است باید اعمال تغییرات ساختاری را در قانون اساسی پذیرفت.
۳- اعتراف دیر هنگام و ناخواسته و شاید نادانسته آقای عالی، در محضر رهبری اعتراف به عرفیبودن حکومت علی (ع) و حکومت پیامبر (ص) است. موضوعی که مورد اقبال بسیاری از متدینین و غیر آنان خواهد بود. پیشنهاد بنده، «خروج این مفاهیم از کلیت و ابهام» است. ارائه مستند و صریح براهین قرآنی و روایی و نیز برگزاری مناظره و شکلگیری گفتگو است که می.تواند به غایت مفید باشد. به هر حال، روزی باید نظریههای مربوط به اسلام سیاسی بنیادگرا و رادیکال تبیین بشود و احیانا بر آن مبنا و دیگر مبناهایی که دیگر فرهیختگان ارائه میکنند؛ برای تغییر رسمی و صادقانه ساختار سیاسی کشور مد نظر قرار گیرد و با رفراندوم قانون اساسی دیگری ملاک عمل قرار گیرد. اما اگر فکر میکنید این نظر امثال اقای عالی صائب و مرّ حق است و به دلیل من عندالله بودن ذاتا نیاز به رفراندوم ندارد، در آن صورت طور رسمی برای مردم توضیح بدهتد و نظر آنان را بگیرند.
یادآوری آن که اگر به زعم آقای عالی همفکران گرامی او ، قلّت و اندکبودن رهروان حقیقی علی (ع) (کسانی که ولایت ایشان را قبول داشتند) مانع از ایجاد حکومت ولایی شد؛ امروز نیز طرفداران این نظریه بر اساس بسیاری از شواهد اندک و به مراتب کمتر از 20 تا 30 درصد جمعیت ایران است؛ بنا بر این، چنین مقایسهای امتیازی برای برتری نوع نظام جمهوری اسلامی بر حکومت علی (ع) سخن دقیقی نیست. این در حالی است که بر اساس آنچه در نهج البلاغه آمده و آنچه تاریخ نقل کرده است؛ مولای متقیان علی ابن ابی طالب (ع) مشروعیت خود را برای حکمرانی از مردم گرفت. از این رو، یا نعوذ بالله کار علی (ع) اشتباه بوده که قصور داشته که رای مردم را معیار قرار داد و یا حکومت ولایی را تشکیل نداده است و یا کار حکمرانان کنونی اشتباه است که بدون اطلاع و رضایت مردم چنین راهی را پیموده یا میپیمایند! ولی من با تمام وجود به صداقت علی (ع) که مورد تصدیق قرآن نیز میباشد، معتقدم. ای کاش روزی همگی به صداقت او متمسک باشیم و به روش او تمکین نماییم. در خصوص صداقت، اولا، بنا به نقل رسول گرامی (ص) بیان داشت: النَّجاةُ فی الصِّدق، كما أنَّ الهلاكَ فی الكِذب؛ سربلندی و نجات انسان در صداقت و شفافيت است همچنان كه هلاكت و نابودی در دروغ و عدم شفافيت است. ثانیا، مومن باید در جانب حق و صداقت بایستد، چنانچه در آیه 87 سوره نساء فرمود: وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثاً، حد اعلای صفت راستگویی برای خداوند بیان شده است. یا در توصیهای کلی فرمود: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ، اى كسانىكه ايمان آوردهايد! از خدا پروا كنيد و با راستگويان باشيد (توبه 119).
والسلام علی عبادالله الصالحین
سید حسن الحسینی
29/ 4/1403
رونوشت: حجت الاسلام و المسلمین جناب اقای مسعود عالی جهت اصلاع و احیانا پاسخ لازم