1. قدرت بیشعور همواره همراه با دولتهای بزرگ، اندکسالار، میلیتاریست و رانتیر است.
2. قدرت بیشعور دین و ایدئولوژی خاص خود را دارد. دین در چنین قدرتهایی با آموزههای اخلاقی و عدالت سازگار نیست و به همین نسبت با خرافات و رفتارهای غیر مستند به مبانی روبروست.
3. قدرت بیشعور، بیشتر ابزار نفوذ و بسط سلطه و حتی بقای خود را در بخش سخت قدرت میبیند. لذا از قدرت علمی، تکنولوژی و رقابتهای اقتصادی و اقتضاء عصر اطلاعات و ارتباطات بیخبر یا بیتوجه است.
4. قدرت بیشعور به تجمیع قدرت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی در دست نهادها و یا اشخاص معین انجامیده و گسترش فساد در حوزه قدرت و سپس به گسترش فساد اجتماعی را در پی دارد.
5. قدرت بیشعور قدرتی بر مبنای عدم شفافیت و تو در تو است؛ از این رو با قدرت و عاملیت مردم، با قدرت متعهد به توسعه، با قدرت مقید به حدود قانونی و قدرت پاسخگو کاملا متفاوت است.
6. قدرت بیشعور جامعه را قطبی میکند، از یک سو برای پیروان قدرتی مقدس است و از یک سو برای منتقدین البته قدرتی مملو از شری شیطانی است.
7. قدرت بیشعور مبشر روابط مبتنی بر زور است، از این رو، در بکارگیری قدرت عریان به جای دیپلماسی و نیز برای سرکوب مردم خود تردید نمیکند.
8. قدرت بیشعور به شدت انقیاد طلب و پیرو ساز است.
9. قدرت بیشعور مردمگرا نیست، لذا انتخابات را به نفع خود مصادره میکنند. آنها به صاحبان قدرت به گردش نخبگان و به احترام به مردم نیازی ندارند.
10. قدرت بیشعور خود را هزینه پرستیژ و موقعیت رهبران میکند و امضاءهای طلایی و اختیارات فوق قانونی میدان عمل دارند. طبیعی است در چنین وضعیتی کانونهای متعدد قدرت حول منافع متنوع شکل میگیرد.
11. قدرت بیشعور در حوزه سیاست، راه را بر هر گونه تحول سازنده و اصلاح امور و توسعه میبندد و بعضا کارکرد قدرت، تراشیدن موانع متعدد بر سر راه مردم است.
12. قدرت بیشعور نظام تصمیمسازی کارشناسی و علمی ندارد، برای نمونه اولویتهای ملی برای او اهمیت کمتری دارد.
13. قدرت بیشعور به جای واقعگرایی و عقلانیت، از روی توهم و به شکلی انتزاعی و گاهی نیز ایدئولوژیک؛ تصمیماتی میگیرد که چرایی آن برای مردم قابل درک نیست.
14. قدرت بیشعور متوهم و منولوگ است، گفتگو را بر نمیتابد و سخن آخر با صاحبان قدرت (زر و زور و تزویر) است.
15. قدرت بیشعور، قدرتی غیر پاسخگو در برابر عملکردهاست (ناکارآمد). اصولا نمیتواند سازمان و نظمی را بیافریند افراد مهار شده در چارچوبهای مشخصی کارکردهای خویش را ارائه دهند.
16. قدرت بیشعور از اشتباهات خود عذر خواهی نمیکند. هر چند معتقد به عذرخواهی دیگران از خود است.
17. قدرت بیشعور افراد بیشعور و دارای سنخیت و هم و هویت با خود را جذب میکند و افراد فرهیخته و با شعور را کنار میزند.
18. قدرت بیشعور، بیشعوری را در همه ابعاد به ارمغان آورده و آن را میپراکند. لذا به رغم نظامات تعلیم و تربیت، افراد بیشعور را میپرورد و افراد کم عقل، کودن، فضل فروش و اهل جسارت به دیگران را؛ میدان میدهد.
19. قدرت بیشعور جامعه را به اهداف از پیش تعیین شده و یا حتی آرمانهای صاحبان قدرت؛ نمیرساند و سرنوشت قابل دفاع برای اهالی آن وجود ندارد.
20. قدرت بیشعور در رقابت با قدرت باشعور و در دنیای با امامت انسان،عقل و اخلاق؛ نظامی ناپایدار و خود ویرانگر را میسازد.