بنا بر تعلیمات قرآنی و نیز مطالعات تاریخی، پیامبر دو شأن و دو موقعیت مسلم دارد:
1- شأن بشری
2- شأن پیامبری
«تجمیع قدرت» با تجمیع جمعیت شهرنشین و مدنیت نسبت دارد و مسألهای غیر قابل اجتناب است. از آنجا که توسعه انسانی و رفاه مردمان نیز وابسته به «تجمیع قدرت» است، حتما کلیت آن امری اخلاقی است. اما چگونگی این تجمیع و چگونگی برداشت از آن قدرت مهم است و میتواند اخلاقی بودن یا غیر اخلاقی بودن آن را معین کند.
این روزها در عرصه نظری و عملی و نیز در عرصههای اجتماعی و میدانی، صفبندیهای پر عبرت و شاید بیسابقهای در جریان است. سخنان هر دو طرف شنیدنی است.
با سه پیش فرض و پانزده گزاره به بررسی یکی از چالشهای مهم که سازنده بحرانهایی در حوزه کشورهای اسلامی به ویژه کشور ما ایران بوده است؛ میپردازیم.
«سلام فرمانده» نام سرودی است که به ابتکار یکی از مداحان به نام آقای ابوذر روحی از لنگرود گیلان و مسئول قرارگاه فرهنگی «هیات منتظران» تدوین شده است. این سرود با تبلیغات و استقبال خاص یک جناح فکری روبرو شده و توسط نهادهایی به سرعت در مدارس و فضاهای عمومی مثل برج میلاد، استادیوم آزادی در تهران و دیگر اماکن عمومی؛ به اجرا در می آید!! برای این منظور در سطح وسیعی برای حفظ سرود و تمرینات جدی برای اجرا، توسط برخی از مدارس و دانشآموزان تلاش میشود!!
آموزش و پرورش و معلمین آن، بیش از سایر نهادهای جامعه درگیر انقلاب و مسائل پس از آن شد. به این مناسبت و به دلیل آن که انقلاب، درست یا غلط «فرهنگی» معرفی شد؛ آموزش و پرورش بیش از همیشه در کانون توجهات کلامی رهبران قرار گرفت. رهبرانی که بیش از هر تخصص و علمی حوزوی بودند و صبغهای فرهنگی داشتند.
چیستی نظریه مسیر پیامبری در چند گزاره از کتاب و نیز از قول نویسنده محترم:
«رابطه انسان با خدا هرگز از سوی خدا آغاز نشده و خدا کسانی از انسانها را به عنوان فرستاده خویش برنگزیده است و پیامبران حاملان وحی و پیامآورانی از آسمان به زمین نبودهاند.»
تعریف «انسان» و تعیین شأن و جایگاه او در هر مکتب فکری، تعیین کننده مناسبات انسانی در آن دستگاه فکری و پیروان آن است. انسان در خوانشهای متفاوت دینی به ویژه در اسلام، جایگاههای مختلفی را میتواند تجربه نماید؛ البته معرفت پیشادینی و محیطی در نوع خوانش دینی در مورد انسان یا هر موضوع دیگر موثر است. برای نمونه در خوانشهای دینی از بردگی تا ولی الله بودن انسان و مقام خلیفه اللهی را استخراج کردهاند. این موضوع نه تنها یکی از موارد اختلافی بلکه یکی از چالشهای زیست مؤمنانه در دنیای معاصر است. این مهم است که دین انسان ذی حق متولد شده را به رسمیت بشناسد و حقوق بشر را قبول کند. در این صورت، نظم اجتماعی به گونهای متفاوت از نگرهای خواهد بود که انسان را تابع و پیرو ولیّ و مرشد و خلیفه میخواهد.
برخی از عالمان دین و مجاهدین اسلام به سبب تقدم مبارزه با استعمار و برخی از هراس نفوذ لیبرالیسم و دموکراسی، نوعی از پیوند بین استبداد و اسلام را ترویج میکنند! نتیجه هر دو رویکرد یکی است و آن اسارت مسلمانان در چنگال ظلم مستبدین و فاصله از شئون انسانی و بازماندن از توسعهیافتگی است.
اسلام سیاسی معاصر (با قید آنچه در قالب امارت اسلامی طالبان، حکومت اسلامی داعش و نظایر آن تعریف میشوند) با چند چالش با زمانه، با حکمرانی خوب و نیز با مردم روبروست. این فاصله گفتمانی بین نهاد امارت اسلامی و مدنیت و اقتضائات مربوط که بیش از فاصله شرق و غرب است
ساختار و مضمون بیانیه مورخ دهم فروردین ماه 1402 وزارت کشور، که برای استانداران سراسر کشور جنبه دستور العمل اجرایی دارد؛ دو تاکید تبیینی دارد، دو بار به خواست مردم استناد نموده و در نهایت دو تصمیم ملی را به عنوان سیاست داخلی دولت اعلام نموده است.
شاید یکی از عارضههای کمتر دیده شده در استدلالهای لزوم برقراری «امارت اسلامی» یا «حکومت اسلامی» و یا «خلافت دینی» و مانند آن، در نظر نگرفتن یا مسکوت ماندن احتمال گرفتار آمدن «حقیقت» در دستان ناپاک قدرت یا در دام فردیتها و منیتهای فربه شده رهبران آن حکومتها است. و این رخدادی است که در عمل قبل از تحقق هر آرمان و وعدهای از سوی امارتهای اسلامی؛ این وحشت و هراس مردم از تحقیر انسانیت و رفتارهای غیرانسانی حکمرانان اسلامی است که محقق میشود. در زمان ما داعش و طالبان نمونههای چنین وضعیتی هستند. وقوع این عارضه پر آسیب که توام با به یغما رفتن حقیقت است.
شاید یکی از عارضههای کمتر دیده شده در استدلالهای لزوم برقراری «امارت اسلامی» یا «حکومت اسلامی» و یا «خلافت دینی» و مانند آن، در نظر نگرفتن یا مسکوت ماندن احتمال گرفتار آمدن «حقیقت» در دستان ناپاک قدرت یا در دام فردیتها و منیتهای فربه شده رهبران آن حکومتها است. و این رخدادی است که در عمل قبل از تحقق هر آرمان و وعدهای از سوی امارتهای اسلامی؛ این وحشت و هراس مردم از تحقیر انسانیت و رفتارهای غیرانسانی حکمرانان اسلامی است که محقق میشود. در زمان ما داعش و طالبان نمونههای چنین وضعیتی هستند. وقوع این عارضه پر آسیب که توام با به یغما رفتن حقیقت است.
شاید یکی از عارضههای کمتر دیده شده در استدلالهای لزوم برقراری «امارت اسلامی» یا «حکومت اسلامی» و یا «خلافت دینی» و مانند آن، در نظر نگرفتن یا مسکوت ماندن احتمال گرفتار آمدن «حقیقت» در دستان ناپاک قدرت یا در دام فردیتها و منیتهای فربه شده رهبران آن حکومتها است. و این رخدادی است که در عمل قبل از تحقق هر آرمان و وعدهای از سوی امارتهای اسلامی؛ این وحشت و هراس مردم از تحقیر انسانیت و رفتارهای غیرانسانی حکمرانان اسلامی است که محقق میشود. در زمان ما داعش و طالبان نمونههای چنین وضعیتی هستند. وقوع این عارضه پر آسیب که توام با به یغما رفتن حقیقت است.
همواره تفاوت در ذات خلقت همه موجودات از جمله در نوع انسان، از طرف سنت و جعل الهی وجود دارد. پذیرش این واقعیت رعایت حقوق اجزاء را الزامی میسازد. به ویژه در دنیای به شدت متکثر امروز، ایجاد هرگونه محدودیت ناروا و نابردباری مدیریت ناپسند و نوعی از ظلم است. بر این مبنا، قراردادهای اجتماعی، قوانین اساسی کشورها، مقررات و رویههای حقوقی و استقرار عدالت خانهها؛ بر مبنای امواج قدرتمند برابریطلبی و آزادیخواهی و بر مبنای فرهنگ مشترک نسبتا بشری به وجود آمده است.
همواره تفاوت در ذات خلقت همه موجودات از جمله در نوع انسان، از طرف سنت و جعل الهی وجود دارد. پذیرش این واقعیت رعایت حقوق اجزاء را الزامی میسازد. به ویژه در دنیای به شدت متکثر امروز، ایجاد هرگونه محدودیت ناروا و نابردباری مدیریت ناپسند و نوعی از ظلم است. بر این مبنا، قراردادهای اجتماعی، قوانین اساسی کشورها، مقررات و رویههای حقوقی و استقرار عدالت خانهها؛ بر مبنای امواج قدرتمند برابریطلبی و آزادیخواهی و بر مبنای فرهنگ مشترک نسبتا بشری به وجود آمده است.
«تجمیع قدرت» با تجمیع جمعیت شهرنشین و مدنیت نسبت دارد و مسالهای غیر قابل اجتناب است. از آنجا که توسعه انسانی و رفاه مردمان نیز وابسته به «تجمیع قدرت» است، حتما کلیت آن امری اخلاقی است. اما چگونگی این تجمیع و چگونگی برداشت از آن قدرت مهم است و میتواند اخلاقی بودن یا غیراخلاقی بودن آن را معین کند.
«تجمیع قدرت» با تجمیع جمعیت شهرنشین و مدنیت نسبت دارد و مسالهای غیر قابل اجتناب است. از آنجا که توسعه انسانی و رفاه مردمان نیز وابسته به «تجمیع قدرت» است، حتما کلیت آن امری اخلاقی است. اما چگونگی این تجمیع و چگونگی برداشت از آن قدرت مهم است و میتواند اخلاقی بودن یا غیراخلاقی بودن آن را معین کند.
استاد گرامی جناب آقای ابوالفضل بهرامپور
با احترام و ادب، لازم دانستم در مورد تجویز و تشویق جنابعالی در مورد بکارگیری مجازات مندرج در آیه محاربه در مورد اغتشاشگران، مطالبی را جهت استحضار عرضه بدارم. از این که ناخواسته تکدری بوجود آید، پیشاپیش عذرخواهی میکنم.
من با بزرگ داشت و تعظیم ائمه اطهار و پیامبر اکرم باورمند و موافقم، اما استفاده از ابزارهای ناصواب را برای حتی اهداف خوب جایز نمیدانم. اکثری مداحان امروز جامعه ما، فقط روضهخوان ساده دیروز نیستند، اینان بیشتر ابزار ترویج ایدئولوژی قدرت هستند. چنانچه در برابر، نهاد قدرت نیز آنان را پشتیبانی میکند.
مدتها نام وزارت فرهنگ را بر آموزش و پرورش فعلی نهاده بودند. پس از انقلاب اما دوگانه فوق، همانند سایر دوگانهسازیها روندی ناسازگار و بعضا متعارض به خود گرفت. بین طرفداران تربیت و طرفداران آموزش صفبندیها، شعارسازیها و مارکزنیها شروع شد.
یکی از راههای برون رفت آرام از بحرانهای کنونی بازنگری در قانون اساسی است.
متن سربرگ خود را وارد کنید
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.