جناب آقای دکتر علی اصغر فانی
وزیر محترم آموزش و پرورش
با احترام، در سکوت خبری آموزش و پرورش از مصاحبه آقای سید مهدی هاشمیان در گفت و گو با خبرگزاری فارس و صدور بخشنامههای متنوع استانی، تدارک گسترده میدانی در ستادهای آموزش و پرورش و مدارس با خبر شدیم، طرح امر به معروف و نهی از منکر بزودی در مدارس کشور به اجرا در میآید. ما به عنوان جمعی از آشنایان و صاحب نظران مسائل تعلیم و تربیت و معتقدان به مبانی دینی و اعتقاد راسخ به کلیت اسلام؛ نسبت به پیامدهای غیر اصلاحی و البته زیانبار امر و نهی یک سویه و دولتی در سطح جامعه بویژه در محیط مدارس هشدار داده و خواهان کنار گذاشتن آموزش و پرورش همانند دانشگاهها از طرح مزبور میباشیم؛ دلایل چنین پیشنهادی عطف توجه به اصول، مبانی و موارد ذیل میباشد:
1 – آموزش و پرورش بدون رضایت دانشآموزان و والدین آنها مجاز نیست در رفتار دانشآموزان دخالتهای غیر آموزشی مشخص شده داشته باشد.
2 – آموزش و پرورش مجاز نیست ملک طلق خط فکری جریانات تند رو در کشور باشد، مدارسی را در اختیار آنان قرار دهد و یا آموزش مورد نظر آنان را به اجرا بگذارد.
3 – مجموعه نظام آموزشی کشور موظف است تا براساس مبانی اخلاق انسانی – اسلامی و تعهدات موجود در قانون اساسی نسبت به ارائه بدون تبعیض بهترین آموزههای علمی و متقن ترین تعلیمات تربیتی، نوجوانان و جوانان کشور را در تراز جهانی به گونه ای تربیت کند تا عزت شهروند ایرانی و مسلمان این کشور تامین و تضمین شود.
با توجه به اصول (برگرفته از قانون اساسی، شرع و اخلاق) فوق، اشکالات این طرح را میتوان به شرح ذیل خلاصه نمود:
1 – امر به معروف و نهی از منکر به باور بسیاری از اهل نظر فراتر از کار پیامبری نبوده و برخلاف امور تحت سیطره محتسبین و تعزیر و حدود و مانند آن، از مرحله پیشنهاد و دعوت تجاوز نمیکند. اما این طرح چنین حدود و تعهدی ندارد.
2 – روح این طرح (خواسته یا ناخواسته) گسترش بد اخلاقی و شاید به مسلخ بردن اخلاق است. کسی مجاز نیست به بهانه امر به معروف و نهی از منکر بد اخلاقی را توجیه شرعی و فقهی کند.
3 – پیام دولتی بودن امر به معروف و نهی از منکر اختصاصی کردن و گزینشی کردن این فریضه مهم و تعطیلی بخش مهم دیگر آن که امر و نهی عمومی به حاکمان و دولتها ست، میباشد که بنا بر قواعد کلی نه تنها با مشی علوی سازگار نیست، که بجز بدعت در دین محسوب نمیشود.
اجرای چنین طرحی در مدرسه آثار سوء فراوانی به بار خواهد آورد که تنها به چند مورد از آنها اشاره میشود:
1 – قطبی شدن فضای مدرسه به سه قطب متفاوت و اثر گذار در تربیت:
الف – قطب اول و مورد حمایتهای رسمی، ناصحین یا یاوران معروفاند که موظف هستند تا دسته مقابل را که به زعم آنان فاسقینی بیش نیستند و باید هدایت شوند را راهنمایی کنند.
ب – قطب دیگر مدرسه که از اکثریت دانشآموزان خواهند بود، کسانی هستند که خود را در برابر و مخاطب ناصحین دانسته و حضوری فعال و شاید ناشایست و ناپخته در برابر گروه اول خواهند داشت. اینان نه تنها به سکولاریسم سیاسی و فکری کشیده خواهند شد؛ که با این روشها به دین ستیزی نیز خواهند رسید.
ج – دسته سوم از اکثریت دانشآموزان، بی تفاوت هایی هستند که به توصیه خانوادهها و احیانا بنا به روحیه محافظه کارانه خود، به سمت کناره گیری از مشاجرات و نظاره گری پیش رفته و تمرین انزوا و گوشه نشینی میکنند.
ما امضاء کنندگان ذیل این نامه، صف بندی جدید در مدرسه را به نفع مدرسه و آموزش فرزندانمان نمیدانیم و فکر میکنیم مزایای منسوب شده برای امر به معروف و نهی از منکر نیابتی و پلیسی عده ای در مدرسه، نه تحقق یافتنی است، نه عقلانی و نه به صلاح مدرسه و نظام تعلیم و تربیت.
توصیه از سر دلسوزی و تعهد فوق، از آنجاست که دانشآموزان ما اولا، در هر سه دسته فوق ( چه در نقش مجری و امر و نهی کننده و چه در نقش امر و نهی شونده و چه در نقش انزوا گزینی و بی تفاوتی، آسیبهای جدی روحی و روانی و نیز تربیتی میبینند ثانیا، اکثری دانشآموزان هنوز قدرت تشخیص کامل ندارند تا از هم اکنون در صف خوب و بد اجباری و خود ناخواسته قرار گیرند ثالثا، فضای ترس و جو اعمال قانون برای رویکرد مثبت به خوبی داشتن نه تنها محلی از اعراب ندارد و بی مورد است بلکه از نقطه نظر عاطفی راه دعوت به خیر را برای آنان مسدود میسازد رابعا، معرفی دانشآموز زیر سن قانونی به بسیج و کلانتری و دادگاه و بازداشتگاه چه معنا و مفهومی دارد (مفاد بندهای 7 تا 13 دستورالعمل شوراي امر به معروف و نهي از منكر در وزارتخانهها، ادارات و سازمانهای دولتي، مبنی بر این که شوراي امربهمعروف و نهي از منكر موظف است مطابق بند 7 “پس از اتمام حجت به افراد خاطي در صورت تكرار تخلف از طريق مجراي قانوني خاطي را به هيئت رسيدگي به تخلفات اداري و يا حسب مورد به دستگاه قضائي معرفي كند” و مفاد بندهای 12 و 13 که ضابطین بسیجی قضایی را نیز معین میدارد)؛ و این روشها با کدام موازین اسلامی و یا حقوق بشری موافق است و کدام غرض تربیتی را محقق میسازد؟ آیا بجز این که فضای مدرسه امنیتی و غیر مطمئن شود و یا افراد از سنین پایین تر گرفتار بحران هویتی و پدیده چند شخصیتی گردند، دستاورد دیگری آیا متصور هست؟
2 – طرح امر به معروف و نهی از منکر از بالا به پایین در مدارس پایان گفتگو، پایان حق دگر باشی و پایان هر گونه نقد در محیط علمی مدرسه است. طرحی که غالب فرهنگیان اگر چه با سکوت و عدم همراهی با آن مخالفت خواهند ورزید و در عمل نیز به نظر میرسد همکاری در حد کفایت را مبذول نخواهند داشت. تجارب چنین رویکردهایی در آرشیو عملیات خیابانی افراطیون علیه بد حجابی به عنوان مظهر فساد وجود دارد و در آرشیو مدرسه نیز به کرات چنین سخت گیری هایی که معمولا به نام دین مظلوم صورت میپذیرد وجود دارد؛ که امید است با مروری بدانها و نیز با مروری به حوادث فاجعه بار سلفیون تکفیری رادیکال در منطقه؛ باعث پند آموزی و دستمایه عبرت گیری شود.
3 – جناب آقای هاشمیان معاون مرتبط ستاد احیاء در مصاحبه با خبر گزاری فارس فرموده اند: “اولین دستگاهی که میتواند این امر را فرهنگ سازی کند، آموزش و پرورش است. به همین دلیل طرح یادآوران امر به معروف و نهی از منکر دانشآموزشی را طراحی کردیم امروز در غالب مدارس این طرح اجرا میشود.” براستی در جامعه ما بویژه در مراکز آموزشی چرا پیش و بیش از تلاش برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر؛ نباید به استخراج و تبیین نیکیها و شناخت معروفهای واقعی اقدام شود؟ و یا چرا نباید قبل از آن، با الگو سازی از اقامه معروفات در جامعه و ساختن جامعه ای در تراز معروفات عقلی و دینی، با عمل دعوت به نیکی کنیم؟ کافی است به سرشتهای نایالوده و فطرتهای پاک، شایستهای مدلل اخلاقی، شرعی و عقلی بازگو شود و در دومین گام موانع برای خوب بودن برطرف گردد؛ آنگاه خواهید دید در سومین مرحله، کمترین نقش و وظیفه برای امر به معروف و نهی از منکر باقی میماند و این موضوعی است که از قضا در مراتب و شرایط امر و نهی مستتر است و نیز اکثری فقهای عظام به آن اهتمام ویژه داشته اند.
4 – آیا بهتر نیست ابتدا به برخورداری همه دانشآموزان از فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و برابریهای فرهنگی تعالی بخش برای خوب بودن، به عنوان حق مسلم فکری بشود؛ تا اصولا کمترین فرصت برای روایی تجسس و نیز عقوبتهای تحقیر کننده آنان به توسط امر به معروف و نهی از منکر موصوف پیدا نشود؟
5 – چرا وزیر محترم آموزش و پرورش اجازه میدهد دانشآموزان رو در روی یکدیگر قرار گیرند و برخی از دانشآموزان به جای شادی و داشتن خاطرات دوستیهای خاطره انگیز در مدرسه و از دوران تحصیل؛ خاطرات تلخی از مدرسه و اختلافات درون آن داشته باشند؟ به یاد داشته باشیم خاطرات خوب از مدرسه، معروفی است به غایت کمیاب و کم نظیر در سازندگی تربیتی – اخلاقی انسان .
جناب آقای وزیر، ما مسوولیت الهی، انسانی و قانونی مستقیم شما را در برابر مدرسه و تک تک دانشآموزان یاد آور میشویم و در خواست داریم؛ تا دیر نشده جلو اجرای این طرح را بگیرید که فردا دیر است.
با درود بر تمام اساتید، معلمان فرهیخته و تمامی کسانی که برای بودن شایسته و شدن بایسته خود تلاش میکنند و سراسر حیات خویش را مفید برای دیگران و مشحون از عطر حیات طیبه میسازند.
سید حسن الحسینی