این روزها کمتر کسی از پوزیسیون و اپوزیسیون، اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و دیگر سطوح مختلف از شهروندان برخوردار و نابرخوردار اعم از سنتی یا مدرن و مردم عادی وجود دارند که به ضرورت گذار از وضع موجود و تغییر، برای بقای ایران، بقای زندگی و بقای فرهنگ باور نداشته باشند.  

همدلی و هم‌رایی اکثریت قاطع مردمان برای تغییر، امری مبارک و پدیده‌ای فرصت‌ساز و قابل توجه بسیار است. پدیده فوق را که برخی (به رغم مخالفت برخی دیگر، اتفاق عبور از جمهوری اسلامی نیز نامگذاری نموده‌اند)؛ البته متکی به شرایط مخاطره برانگیز و پیش فرض‌هایی است که شاید بتوان به شرح ذیل در چند گزاره خلاصه نمود:

1. روند پیش رونده، شتابان و وحشت‌آفرین فقر و فلاکت در بین مردم؛

2. تحقیر مردمان توسط فقدان سیستم نمایندگی، در شرایط فقدان آزادی کسب و کار و بالاخره پدیده اندک‌سالاری خشن و ویژه‌خوار و نیز سرکوب و خشونت و ممنوعیت نقد و نظر؛

3. گرفتار آمدن کشور و مردم در جنگ‌های ناخواسته، بدون ارتباط منطقی به آنان و دائمی و ویرانگر؛

4. احساس خطر رو به تزاید و وخامت کیفیت زیست‌بوم کشور، اقتصاد، فرهنگ و تنزل سطح زندگی در کشور؛

چهارگانه فوق، حس بازنده بودن تاکنون به ویژه تصور قدرتمند باخت آینده را در مردم تقویت کرده و متاسفانه تا حدود زیادی، به امید مردم پایان داده است.

ازاین‌رو، خوب یا بد، «ابرمسئله» برای بیشترینه مردم عبور از جمهوری اسلامی و در بسیاری از مردم عبور از دین و مذهب رسمی است.

در برابر اما «ابرمسئولیت» و به تبع آن «ابرپروژه» برای دولت، از فهم دقیق و عمیق از وضع موجود ناپایدار آغاز می‌شود و با «ماموریت اقتدار برای ایران» برای انتقال از «اتکاء به قدرت سخت» به «اتکاء با ثبات به قدرت نرم»؛ با دو اقدام مهم قابل پیگیری است:

1 – ایجاد وفاق و همبستگی داخلی بر پایه آشتی ملی، منافع ملی و توسعه کشور؛

2 – اولویت‌دادن قطعی به صلح، با پایان‌دادن به غرب‌ستیزی و جنگ‌های منطقه‌ای.

با اقدامات فوق، در عمل گفتگو و تعامل آشتی‌جویانه و انسانی در سطح ملی و تعامل سازنده و مسئولانه در سطح بین المللی در محور توجه و اقدامات معنادار خواهد بود.

«ابر پروژه نجات ایران»، علاوه بر تضمین راه توسعه ملی می‌تواند از عارضه‌های بسیار ناپسند ذیل جلوگیری بعمل آورد:

1. نابودی نظام اجتماعی، نظام اخلاقی و کلیت سازواره‌های دینی و مذهبی کشور؛

2. انقلاب خونین و فروپاشی و تجزیه کشور و تداوم سوءاستفاده جریانات و کشورهای متخاصم؛

و این شاید راه کم‌هزینه نجات مردم ایران، از انواع محرومیت‌ها و رنج‌ها و مرارت‌های طاقت‌فرسا خواهد بود.

یادآوری این نکته خالی از اهمیت و سودمندی نخواهد بود که تداوم راه موجود، یا توسل به راه حل‌هایی مانند: اقتصاد مقاومتی، بسنده‌کردن به مدیریت تنش‌ها، استفاده از چهره‌های جدیدتر برای ادامه سیاست‌های داخلی موجود و یا برای تداوم سیاست‌های نادرست خارجی و مانند آن؛ به ویژه در شرایط بدبینی مردم نمی‌توانند راه حل‌های کامیاب باشند.