اخلاق پیش و بیش از اعتقادات و نوع دین و مذهب، مورد نیاز بشر است و ارزش آن بیش از نسبتهای سببی و نسبی و و برتر از اوصاف دیگر در انسان و نیز برترین دارایی اوست. اخلاق همان چیزی است که با آن داوری میکنیم و همان چیزی است که توسط آن با دیگران معاشرت مینمائیم و بالاخره با اخلاق است که تعصب و شهوت و در مواردی عقل هم مدیریت میشوند؛ البته من راهبرد پسندیده برای انسان را، ادغام دین بی پیرایه، با معنویت و اخلاق و نیز با عمل صالح مییابم. موضوعاتی که ربط و نسبتهای ما را به خدا، به انسانها و به فضیلتها میگشایند.
لازمه اخلاقی زیستن، باور به محاسن ذیل است:
- ضرورت برخورداری آرامش؛
- ضرورت روابط انسانی مبتنی براعتماد؛
- سودمندی و اولویت صلح و رحمتخواهی بر جنگ و خشم گرفتن به دیگری.
پیشنیازهای اخلاقی زیستن عبارتند از:
- ترک خودبرتربینی؛
- دگرخواهی؛
- علاقمند به شکوفایی زیستی خویشتن.
عناصر مهم و کلیدهای اخلاق را میتوان در گزارههای ذیل جستجو نمود:
- توهم پرهیزی و اتخاذ مواضع علمی در انواع کنشگری فکری و عملی؛
- طرد عناصر غیر اخلاقی و غیر عادلانه از اعتقادات و باورهای جاری؛
- داوری درست داشتن و رعایت جانب احتیاط در قضاوت کردن؛
- اصالت دادن به حق و ارزشهای بنیادین ناشی از آن و رجوع مکرر و بعد از هر خطا به حق؛
- محدود و ممنوع نکردن کنشگری آزاد و مختارانه دیگری؛
- محترم دانستن حقوق و کرامت دیگری؛
- تعمیم پسند و ناپسند خود به دیگری و آنچه را برای خود می پسندیم برای دیگری هم بپسندیم؛
- کاستن از توقعات و کنترل انتظارات خود از دیگری؛
- اصل را بر صلح و دوستی با خدا، با خود، با دیگری و با طبیعت نهادن؛
- خیر اندیشی در مورد دیگران و تلاش برای خیر رسانی به آنان؛
- تقویت روحیه شکرگزاری و سپاسگزار بودن در برابر منعم وجود و انواع نعمت های او؛
- کنترل شهوت و کنترل خشم (تربیت نفس)؛
- برخورداری از روحیه بخشش و گذشت؛
- نیکی به پدر و مادر، همسایه، یتیم و مستمند.