به نظر بسیاری، اعلام مقام رهبری در مورخ نوزدهم بهمن ماه 1403 مبنی بر ممنوعیت مذاکره با امریکا، به معنای اعلام بستهشدن راه بهبود و اصلاح در کشور و ورود مردم فقیر و تنهای ایران به درگیری با حاصل صفر فلسفی و بیمعنا بوده است. و نیز برخلاف تصور برخی کاملا مخالف قرآن و سنت است. ازاینرو، بیجهت نیست که در یک نظر سنجی تا حدود 83 درصد از مردم طرفدار مذاکره بودهاند چرا که:
اولا، تکالیف اجتماعی اسلام منوط به فایده عقلایی و سودمندی است و بیشتر آیات جهاد، نباید جدای از زمینهها و مقیدات مربوط، در هر عصری و برای هر شرایطی معیار و ملاک عمل قرار گیرند؛
ثانیا، قرآن فرمود: وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ، خود را به هلاکت نیندازید و نیکی کنید که یقیناً خدا نیکوکاران را دوست دارد (بقره 195)؛
ثالثا، توصیه اجتماعی قرآن کریم در عصر تفرقه، نه استبداد و نه ولایت فردی که عقلانیت و شوراست؛
رابعا، اسلام و قرآن تکیف «ما لا یطاق» ندارد و بر مردم سخت نمیگیرد، در این رابطه بیان داشت: لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها (بقره 286)، یا فرمود: یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ، خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد (بقره 185)؛
خامسا، به حکم قرآن، فرمانرفرمایانی که مدعی اسلام و حکومت اسلامی هستند باید امانتدار صادق مردم باشند، اجازه بدهید هر چه نظر مردم بود؛ همان بشود. قرآن در این خصوص تاکیدات بسیار دارد از جمله فرمود: اِنَّ اللَّهَ یَاْمُرُکُمْ اَنْ تُؤَدُّوا الْاَماناتِ اِلی اَهْلِها؛ همانا خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به اهل آن بدهید (نساء 65) و امر حکمرانی در عصر غیبت متعلق به عموم شهروندان و از حقوق مشترک و مساوی آنان است.
سادسا، قرآن کریم هیچگاه تحقیر مردم را نمیخواهد، خداوند بر خلاف فراعنه از نوع انسان انقیادطلبی محض نه برای خود و نه برای دیگری طلب نکرده است، تا جایی که ایمان اکراهی و اجباری را از آنان نخواسته و فرمود تنها ایمان آگاهانه، آزاد و اختیاری مقبول حق است. برای نمونه، در این رابطه در بیانی توبیخی به پیامبر فرمود: وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ، اگر پروردگارت میخواست یقیناً همه کسانی که روی زمیناند [اجباراً] ایمان میآوردند؛ [ای پیامبر! در حالی که خدا از بندگانش ایمان اجباری نخواسته] پس آیا تو مردم را وادار میکنی تا به اجبار مؤمن شوند(یونس 99)؟!
سابعا، اگر محاسبات کارشناسی دقیق احتمال قابل قبول و معقول پیروزی و تامین منافع ملی را تضمین میکنند، آن را به مردم نیز ارائه کنید؛ تا واکنش منفی عقلای قوم، قیمت کالاها، نرخ ارز، نوسانات منفی بورس و وضعیت بازار را کنترل بفرمائید. اگر چنین نیست و اکثریت قریب به اتفاق مردم و کارشناسان داخلی و خارجی چیز دیگری میگویند، در آن صورت ورود به جنگ برای مسئولین و مقلدین و تابعین گناه، فسادانگیزی و خیانت به همه مردم و نسل آینده خواهد بود و البته نابخشودنی است. در این مورد بیان داشت: إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ، زیرا خدا خائنان را دوست ندارد (انفال 58).
ثامنا، چرا باید در نگرشی آخر الزمانی، سرزمین، اموال، زمان زندگی و فرصتهای مادی و معنوی مردمان یک سرزمین را از بین برد و برای نسل آینده سرزمین سوخته را باقی گذاشت؟ این به هیچ روی مصداق اصلاحگری و خیرخواهی نیست. هیچ کس حتی پیامبر (ص) و ولی الله مسلم (ع) نیز چنین حقی را ندارد و چنین نکردهاند. در این خصوص قر آن کریم در خطابی عمومی بیان داشت: وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ، از حقوق مردم نکاهید (هود 85). اگر شرایط نه جنگ نه صلح و یا اگر منازعه و جنگ خواسته یا ناخواسته با اسرائیل چنین خساراتی را به همراه داشته باشد و احیانا قدرت دفاع موثر از مردم را نداشته باشیم، به واقع مشمول آیه میشویم و باید از آن برحذر بود. از طرفی آنچه مبرهن مینماید، ورود آخر الزمانی ایران به درگیری با امریکا و اسرائیل، به معنای ورود به گرداب فقر و نکبت و نابودی بسیاری از مردم و تخریب بنیانهای کشور خواهد بود.
این حق تقوا، حق قانون اساسی و حق مردم ایران و حق منافع ملی است تا به جای تصمیم فردی برای حیات و ممات مردم و سرنوشت یک ملت، برای مذاکره و صلح شرافتمندانه یا جنگ عزتمندانه؛ حتما رفراندوم برگزار شود و همه به نتیجه آن پایبند باشند.
والعاقبه للمتقین